آیا در آینده یک بهشت ساختۀ فناوری انتظار ما را میکشد یا ویرانشهری تاریک و ناامیدکننده؟ آیا فناوری از کنترل خارج شده است یا کاملاً گوش به فرمان انسان است؟ فناوری نابودگر حیات است یا ابزار جاودانگی و نجات بشر؟ فناوریهراسان یک جواب دارند و شیفتگان فناوری جوابی دیگر. بهباور فناوریهراسان، یا حتی فناوریستیزان، فناوری شیطان را به بهشت آورده است. آنها، مشخصاً بعد از انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم، هیچ اعتقادی به نوآوریهای دنیای مدرن و درنتیجه پیشرفت فناوری ندارند و معتقدند فناوری بهدنبال دستکاری در طبیعت و کنترل آن است. تجلی این دیدگاه را میتوان در ادبیات و در رمان فرانکنشتاین یا پرومته مدرن (1823) اثر مری شلی دید. بعد از اختراع سینما اقتباسهای سینمایی بسیاری از این اثر انجام شد. از مهمترین آنها فرانکنشتاین محصول سال 1931 ساخته جیمز ویل بود. البته آثار و ریشههای درونمایهای این داستان را بهوضوح میتوان در اکثر فیلمهای فناوریهراسانه بعدی نیز مشاهده کرد.
در مقابل، شیفتگان فناوری دستاوردهای شگفتآور فناوری را میستایند. آنها معتقدند ماحصل آرمانشهرهای فناورانه کمال و جاودانگی مابعدانسانی است، که به ظهور نوادگان سایبورگیِ بشر ناقص و فناپذیر میانجامد. جلوههای این باور را میتوان در فصل دوم سریال وستورلد با عنوان فرعی در (2018) مشاهده کرد: دکتر فورد کُدی در ذهن اندرویدهای پارک قرار میدهد و رباتها را علیه انسانها میشوراند و دستور کشتن خودش را نیز در این کد قرار میدهد. او خود را بعد از مرگ درون فضایی مجازی، که نتیجه جمعآوری کدهای مهمانان در طول سالیان بوده است، جاودانه میکند.
موضوع فناوری در سینما، از آغاز پیدایش سینما، نقشی اساسی داشته است. بیشک بنیانگذار سینمای علمیتخیلی جورج مهلیسِ فرانسوی بود. او در فیلم سفر به ماه (1902) که اقتباسی 16 دقیقهای از رمان سفر به ماه ژول ورن (1865) است، داستان مردان بلندپروازی را روایت میکند که بهکمک توپی عظیم خود را به ماه پرتاب میکنند و روی ماه با موجوداتی عجیب و متخاصم روبهرو میشوند.
<!-- /wp:paragraph -->