فناوریهای نوین حاصل عملی علم هستند. اما علم چیست مگر پرسهزدن در مرزهای شناخته و ناشناخته، قلمرو مهآلودی که در یک سوی آن آرامش دنیای شناختهشده قرار دارد و در سوی دیگر جهانی ناشناخته و کاوشنشده. ما انسانها مانند همه موجودات زنده هدفمان از بودن بقاست. شرط بقا هم دوریجستن از خطر است. قرنها تکامل زیستی ما را به خطرها حساس کرده است و تلاش دارد به روشهای مختلف ما را از مواجهه با خطری که ممکن است ذات و زندگی ما را تهدید کند دور نگاه دارد. جهان مکشوف و شناختهشده جهانی روشن است. در آن، راههای امن را شناختهایم و از مسیرهای پرخطر آگاهیم. اما وقتی قدم از خانه شناختهشده و امن خود بیرون میگذاریم دست به کاری پرخطر میزنیم. هر قدمی که در جادهای ناشناخته و پیشتر نرفته برمیداریم با خطر همراه است و تنها دلیلی که ما را به رفتن در چنین راهی مشتاق و دلیر میکند قدرت بیشتر کنجکاوی ما نسبت به هراسهایمان از ناشناختههاست.
همین امر متناقض است که امروز ما را بهتر از دیروز کرده است. اگر جرأت گامبرداشتن در مرزهای ناشناختگی را نداشتیم هنوز به همان روشی میزیستیم که اجداد باستانیمان میزیستند. جهان شناختهشده ما هنوز کوچک و محدود و توان بقایمان نیز به همان نسبت محدود و اندک بود. اگر امروز جهان بزرگتری را میشناسیم، ابزارها و روشهایی را به کار و راههایی را برای رفتن در پیش میگیریم، به این دلیل است که زمانی کسانی بر هراسهای خود غلبه کردند و مرزهای شناخت ما را توسعه دادند.