رسانه اجتماعی توییتر در چند ماه اخیر با بحرانهای متعددی روبهروست. از وقتی ایلان ماسک توییتر را 44میلیارد دلار خرید، اوضاع این پلتفرم هر روز وخیمتر شده و کیفیت تجربه کاربری شدیداً کاهش یافته است: تیکهای آبی توییتر فروشی شد، الگوریتمهای پیشنهاد مطلب تغییر کرد، کسانی که پول اشتراک پرداخت کنند قادرند تا دو هزار کلمه بنویسند، دسترسی به جستوجوی توییتهای قبلی افراد محدود شد، و در آخرین اقدام نیز ماسک یکشبه اعلام کرد کسانی که اشتراک پولی ندارند در روز چندصد توییت بیشتر نمیتوانند بخوانند، که روز بعد گفت شوخی کرده است و زیر بار حرفش نرفت.
رقابت با شرکت متا نیز از دیگر مسایلی است که توییتر را تحتالشعاع قرار داده است. کرکری سخیف بوکس در قفس، رقابتِ ماسک و زاکربرگ را به مضحکهای در فضای فناوری جهان تبدیل کرد. در این مدت متا، شرکت مادر اینستاگرام، پلتفرم تردز را تأسیس کرد که کپی توییتر است. راهاندازی تردز مصادف شد با بهاصطلاح شوخی ایلان ماسک. این شد که سیلی از کاربران توییتر به تردز کوچ کردند. اما تفاوت فرهنگ و حالوهوای این دو پلتفرم، کاربران کوچنده را سرخورده کرد.
اکنون میتوان کمی فاصله گرفت و به صحنه رسانههای اجتماعی بزرگ جهان نگاه کرد: یک طرف توییتری هست که در تملکِ ابرثروتمند فعال در حوزه صنعت خودرو و فضانوردی است صرفاً چون ثروتمند است و هر روز با سیاستها و رفتار نامتعادلش کاربران را شوکه میکند، طرف دیگر هم زاکربرگی هست که در اینستاگرام و فیسبوک تا میتواند دادههای کاربران را جمع میکند و از آنها بهضرر کاربران و در خدمت اهداف تجاری و سیاسی و امنیتی بهره میبرد. او حتی به دموکراسی هم ضربه میزند، چنانکه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا دادههای کاربران را به شرکت مشاوره سیاسی کمبریج آنالیتیکا فروخت و بر نتیجه انتخابات اثر گذاشت و به پیروزی ترامپ کمک کرد.
رسانههای اجتماعی بزرگ در ظاهر گزینههای متنوعی هستند در خدمت کاربران، که میتوانند از میان آنها دست به انتخاب بزنند. اما در واقع همه سروته یک کرباسند و مشغول سوءاستفاده از کاربران. چرا باید شبکههای دوستی و ارتباطی کاربران توییتر، که سالها به دست خود در بستر یک پلتفرم ساختهاند، با تصمیم خلقالساعۀ یک ابرمیلیاردر زیر و رو شود. چرا او باید مالک محتواهایی باشد که کاربران ذرهذره تولید کردهاند و از آنها در گسترش و بهبود ارتباطات انسانی و اثرگذاشتن بر جامعه و زندگی خود بهره بردهاند. همین سؤالات را هم میتوان بهطریقی دیگر از سازوکار حاکم بر اینستاگرام و یوتیوب پرسید.
شاید در مواقعی که رسانههای اجتماعی فراگیر به بحران برمیخورند، و شکاف و شکی بین کاربرانشان ایجاد میشود، بتوان از بدیلهای رسانههای اجتماعی فعلی سخن گفت یا دستکم به آنها فکر کرد. آیا ما گزینههای دیگری جز توییتر ایلان ماسک و فیسبوک زاکربرگ نداریم؟ چرا نباید داشته باشیم؟ ناگفته پیداست که امروز دیگر حذف شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از زندگی مردم جهان اگر نه ناممکن بسیار دشوار است. بنابراین امروز بیش از هر زمانی به پلتفرمهایی اجتماعی نیاز است که بر اساس تصمیمگیری کاربران اداره شوند، به رفاه و خیر و منافع عمومی کاربران توجه کنند، دموکراسی را کمتر تهدید کنند، در مسیر آگاهسازی و والایش فرهنگ جمعی بشر حرکت کنند. سازوکار حاکم بر پلتفرمهای فعلی که متکی است بر الگوهای تجاری و تبلیغاتمحور و امنیتی، به هر جا ره برد به خیر عمومی نمیرسد.
ذکر یک مهم ضروری است. نقد شبکههای اجتماعی بینالمللی نظیر توییتر و اینستاگرام در یک رسانه فارسی داخل کشور بهمعنای حمایت از نمونههای مشابه داخلی نیست. چرا که سازوکار حاکم بر شبکههای اجتماعی در سرتاسر جهان، از غرب تا شرق، از الگوی مشابهی پیروی میکنند. از قضا نمونههای شرقی نعلبهنعل از روی نمونههای غربی تولید شدهاند، در واقع از روی نسخههای اصلی و اولیه. تازه اگر به کیفیت فنی نمونههای غربی برسند. همچنین نقد این پلتفرمها بههیچوجه نباید بهانه و مستمسکی شود برای سانسور و فیلترینگ آنها و سلب آزادی کاربران در سراسر جهان، بالأخص در جوامع تمامیتخواه. نقد شبکههای اجتماعی بهمعنای صحبت از ایدههای بدیلی است که بهکل متفاوت باشند از آنچه شرکتهای فناوری کنونی، از غرب تا شرق، به خورد ما میدهند. در مجله بازخورد بهکرات از اینترنت و رسانهها و پلتفرمهای بدیل سخن گفتهایم (خاصه بنگرید به پروندۀ اصلی بازخورد 9)، اینترنتی عاری از روابط قدرت. دهها مطلب ترجمه کرده و نوشتهایم. شاید این ایدهها بلندپروازانه یا تخیلی بنمایند، باکی نیست. در اکناف جهان هستند مردمانی که دست به تخیل میزنند و از اینترنت و شبکههای اجتماعی بدیل سخن میگویند و راهکارهایی نظری و عملی و اجرایی و فنی طرح میکنند. خیالپردازی برای آیندهای بدیل است که جوامع انسانی را تا کنون به پیش رانده است. وضع موجود شاید بر دید ما از لحظۀ اکنون تأثیر بگذارد، اما نباید بر دید (تخیل) ما از آینده سایه بیندازد.