۱. ویژگی خارق اجماع جزءها و کل
مارتین هایدگر یک بار پرسید پرندگان چون بال دارند پرواز میکنند یا چون پرواز میکنند بال دارند. شاید این سؤال احمقانه بنماید اما مدخل بدیعی برای تأمل دربارۀ فناوری و توسعه پیش مینهد.
آری، پرندهها پر و بال دارند و همین موضوع نشان میدهد که چرا میتوانند پرواز کنند. از منظر عقل سلیم، این جواب واضح سؤال هایدگر است. ولی این جواب استلزامهایی دارد که چندان واضح نیستند. اگرچه شهود ما میگوید پرندهها در هوا مأوا دارند، زبان ما ظاهراً میگوید پرندهها از محیطی که روی آن اثر میگذارند جدایند و حتی از آن «اسبابی» که برای دست و پنجه نرم کردن با آن محیط بهکار میگیرند جدایند. پرندهها برای پرواز از بالهاشان کم و بیش به همان شکل استفاده میکنند که ما انسانها از هواپیما استفاده میکنیم.
اگر این قیاس را پی بگیریم میتوان گفت اگر پرندهها بال نداشتند درست بهسان انسانها پیش از اختراع هواپیما بهدست برادران رایت ــ یا شاید آلبرتو سانتوس دومونِ برزیلی؟ ــ خاکزی و بندیِ زمین بودند. ولی این گفته معنا ندارد. بله. هستند گونههایی از پرندگان که قدرت پرواز ندارند اما بیشتر پرندهها اگر پرواز نمیکردند امکان بقا نمییافتند. پرواز کردن صرفاً کاری نیست که پرندهها میکنند؛ نفسِ بودنشان است: عین وجودشان است.
موردی که قیاسش با پرواز پرندهها راهگشاتر مینماید قوۀ نطق انسانهاست. بله. داریم انسانهایی که قوۀ نطق ندارند و نمیتوانند حرف بزنند اما راستش این گروه از انسانها از یکی از جنبههای ذاتیِ انسان بودن بیبهرهاند. اگر بگوییم قوۀ نطق ابزاری است که انسانها استفاده میکنند تا منظورشان را به یکدیگر برسانند یا با هم ارتباط برقرار کنند آن را درست نفهمیدهایم زیرا انسان بودنِ انسانها بدون این قوه کامل نمیشود. نطق، بهسان پرواز برای پرندهها، چنان با ذات انسانها سرشته است که نمیتوان آن را ابزاری در دست انسانها شمرد. آدمی میتواند ابزاری را بردارد و زمین بگذارد اما همانطور که پرندهها نمیتوانند پرواز کردن را کنار بگذارند انسانها هم نمیتوانند قوۀ نطقشان را کنار بگذارند و از سخن گفتن دست بشویند.