روزنامهنگاران همواره از شخصیتهای محبوب هالیوود بودهاند. اما هرگاه نوبت به زنان رسیده پای کلیشههای جنسیتی هم بهمیان آمده است، کلیشههایی چون احساسیبودن و برقراری رابطۀ جنسی نامشروع با منابع خبر و عدم رعایت حدود اخلاقی در بهدستآوردن اطلاعات. این قبیل کلیشهها همواره بر یک تعارض مرکزی در شخصیت روزنامهنگار زن استوارند: چطور از خصیصههای مردانهای چون استقلال و سرسختی و زیرکی و فقدان حس همدری در راستای موفقیتشان بهره ببرند و درعینحال خصیصههای زنانۀ مورد پذیرش جامعه را نیز حفظ کند، خصیصههایی چون دلسوزی و مهربانی و مادری. از ابتدای قرن بیستم تاکنون روزنامهنگاران زن در فیلمها میجنگند تا بر این کلیشۀ مرکزی غلبه کنند. اما شکل بازنمایی مبارزۀ آنها در دورههای مختلف متفاوت بوده است. در این مقاله کلیشۀ زنِ روزنامهنگار در سینمای هالیوود در سه دوره بررسی میشود: ۱. نیمه اول قرن بیستم خاصه دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰؛ ۲. بعد از دهه ۱۹۷۰ مقارن با آغاز موج دوم جنبش فمینیستی؛ ۳. قرن بیستویکم.
روزنامهنگاران عاشق
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم عدهای معدود از زنان که عمدتاً تحصیلکرده و مجرد و از طبقات مرفه بودند به حرفۀ روزنامهنگاری روی آوردند. جو سالتزمن، استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به نقل از یک تاریخنگار مینویسد: «عمر فعالیت حرفهای روزنامهنگاران در این دوره حدوداً چهار سال بود. آنها هیجان و سواد و جوانیشان را وارد این حرفه میکردند. سال اول بهسرعت رشد میکردند. سال دوم و سوم از شهرتشان غرق لذت میشدند. اما از سال چهارم رو به افول میگذاشتند و از دور خارج میشدند.» کار زنان روزنامهنگار در دورۀ محدود فعالیتشان در تحریریههای کاملاً مردانه چیزی نبود جز نوشتن مقالاتی احساسی آنهم در ستونهای موردتوجه زنان. بههمیندلیل آنها را «ساب سیستر» (Sob Sisters) نامیدند. این اصطلاح در آمریکا به سال ۱۹۰۷ و در توصیف زنان روزنامهنگاری ابداع شد که متخصص نوشتن داستانهای احساسی و عاشقانه و درآوردن اشک دیگران بودند.