دیگر هیچ شکی نیست که اقلیم سیارۀ ما بهواسطه فعالیتهای انسانی در حال تغییری است که نتیجهاش برای ما انسانها فاجعهبار است. گرچه دهههاست هشدار دانشمندان را نادیده میگیرند و میکوشند مسئله را کماهمیت جلوه دهند و بودجۀ قابلتوجهی صرف جعل شبهتحقیقاتی میکنند که در این اجماع علم تشکیک وارد کند، طبیعت در مسیر ویرانی پیش میرود. هنوز هم بر طبل انکار و دروغ و دادههای غلط و گمراهکننده میکوبند. هنوز هم سیاستمداران وابسته به بودجه صنایع نفتی، آنها که نانشان در انکار واقعیت است و توان دیدن بدیهیترین واقعیتها را ندارند، یا بدتر، خود را به نابینایی زدهاند میکوشند در این آخرین روزهای باقیمانده، فرصت تغییر مؤثر و نجات ما را باز هم به تأخیر بیندازند.
تغییرات اقلیم پدیدهای نیست که سیاره زمین و کلیت حیات روی آن را تهدید کند. زمین پس از تغییرات اقلیم با هر شدتی هم که باشد احتمالاً چند میلیارد سال دیگر به حیاتش ادامه خواهد داد. حیاتِ زمین هم در این مدت اگر اتفاق غریبی نیفتد راههایی برای بقای خود مییابد. مسئله این نیست. تغییرات اقلیم نه سیارۀ زمین را که حیات انسانها در این سیاره را تهدید میکند. مسئله این است که انسان امروزی توان زندگی در این زمینِ تازه و اشکال حیاتِ تطبیقیافته با آن را ندارد. کریستالینا جئورجیوا، مدیر وقت بانک جهانی، گفته بود: «ما آخرین نسلی هستیم که توانایی انجام اقدامی برای تغییر مسیر تغییرات اقلیم داریم، و اولین نسلی هستیم که مستقیماً شاهد عوارض و اثرات آن هستیم.»