از روزهایی که روزنامه مهمترین مرجع خبری بود بیش از یک دهه میگذرد. در این سالها مخاطبان روزنامهها روزبهروز کمتر شدهاند. درست است که تیراژ رسمی و واقعی نشریات اعلام نمیشود اما کاهش محسوسِ حجم جراید در کیوسکها به نسبت دهه قبل گواهی است بر وضع وخیم روزنامهها. اما وضعیت روزنامههای ورزشی چگونه است؟ آیا اوضاع آنها هم مانند روزنامههای سراسری کشور نابسامان است؟ در گزارش حاضر، ضمن گفتوگو با رضا منصور خانکی و مهدی امیرپور و سجاد فیروزی مروری داشتهایم بر شکلگیری روزنامههای ورزشی و فراز و فرود این نشریات در ایران.
جام جهانی ۱۹۹۸: نقطه آغاز روزنامههای ورزشی
در اواسط دهۀ هفتاد، و پس از گشایش نصفهنیمۀ فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور، چندین روزنامه و نشریۀ جدید راهی کیوسکها شدند. روزنامهها در روزگاری که اینترنت وجود نداشت و شبکههای ماهوارهای هم فراگیر نشده بودند، بسته به ذائقه مخاطبان، راه خود را به سبد محصولات فرهنگی ایرانیان باز کردند. در این ایام نشریات ورزشی که تا ابتدای دهۀ هفتاد محدود به چند هفتهنامه تخصصی بودند به یکباره گسترش یافتند. مهدی امیرپور، روزنامهنگار ورزشی، دلیل استقبال از روزنامههای ورزشی را در دهۀ هفتاد یک رویداد خاص میداند: «بهدنبال صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ فوتبال از یک رشتۀ تخصصی به رویدادی عمومی بدل شد. در آن زمان اغلب کسانی که فوتبال را دنبال میکردند طرفدار دقیق و حرفهای و پابند فوتبال نبودند. پیش از آن، گهگاه کیهان ورزشی از هفتهنامه به روزنامه و بالعکس تغییر میکرد و ابرار ورزشی هم که پیشتر وجود داشت با نگاهی بسیار تخصصی و تحلیلی منتشر میشد. با صعود تیم ملی و اقبال عموم مردم به فوتبال، نیاز به حضور روزنامههای ورزشی بهعنوان رسانهای تخصصی در این حوزه احساس شد.»
به نظر امیرپور نشریات ورزشی در این ایام به دو دسته عامهپسند و روشنفکری تقسیم شدند. خبر ورزشی و بعدها سایر روزنامهها نظیر ۹۰ و البرز جریان عامهپسند را نمایندگی میکردند و در مقابل نشریاتی چون دنیای فوتبال و ایران ورزشی و جهان فوتبال نماینده جریان روشنفکری فوتبال بودند. «فعالیت روزنامههای خبر ورزشی و ایران ورزشی در همین زمان آغاز شد و کار به جایی رسید که سهچهار سال بعد روزنامهای به نام جهان فوتبال منتشر شد که بدنه اصلیاش را کسانی تشکیل میدادند که در میان مردم چندان بهعنوان روزنامهنگار ورزشی شناخته نمیشدند. گرچه سردبیر این روزنامه روشنفکری ورزشی پژمان راهبر بود که خودش از حوزه ورزش میآمد، دبیر سرویس خارجی این روزنامه مرحوم حمیدرضا صدر بود که با مقالات انتقادیاش در مجله فیلم شناخته میشد. او منتقد سینما بود و دکترای برنامهریزی شهری داشت. اما نوشتن مقالات ورزشی را در نشریه جهان فوتبال شروع کرد و کمکم به یک چهرۀ ورزشی بدل شد که در برنامههای تلویزیونی هم حضور داشت.» او میگوید: «در همین زمان تنوع روزنامههای ورزشی به حدی زیاد شده بود که به دو سه جریان موازی، از جمله جریان روشنفکری ورزشی و جریان عامهپسند، تبدیل شدند. در این دوره حجم سنگینی از روزنامهها و جمعهای روزنامهنگاران ورزشی شکل گرفت و این باور را جا انداخت که روزنامههای ورزشی پرفروش و عامهپسندند، که البته تحلیل درستی هم بود. با وجود تلاش برای گسترش آزادی بیان در مطبوعات سیاسی، این آزادی در نشریات ورزشی به دلیل حوزه فعالیتشان نقداً وجود داشت، و این ویژگی مهم روزنامههای ورزشی بود. بنابراین مطبوعات ورزشی حدود ۱۰ سال نشانهای بودند از پرفروشی و رونق و درآمدزایی. از اینرو، مؤسسات مطبوعاتی نیز بیمیل نبودند نشریه یا روزنامهای ورزشی هم داشته باشند. در نتیجه روزنامههای ورزشی زیادی پا گرفت و منتشر شد.»
ورود اینترنت و تغییر در زمینِ بازی
از اوایل دهۀ هشتاد اینترنت در ایران گسترش یافت. ادارات و سپس کاربران خانگی یکی پس از دیگری به شبکۀ جهانی وب متصل شدند، که البته در مقیاسه با امروز سرعت گردش اطلاعات آن بسیار پایینتر بود. هنوز بستر اینترنت ظرفیت لازم برای چرخش فایلهای ویدیویی را نداشت. از سوی دیگر، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان نیز در تلاش برای جذب مخاطب بودند. درست است که موضع و خط و مشی شبکههای فارسیزبان ماهوارهای با رسانههای رسمی کشور متفاوت بود اما برخی روزنامهنگاران همچون رضا منصور خانکی معتقدند نشریات کاغذی در این ایام کمتر آسیب دیدند: «حتی در سال ۱۳۸۸ که مواضع صدای آمریکا و بیبیسی در خبررسانی با رسانههای داخلی متفاوت بود، روزنامههایی چون اعتماد ملی را داشتیم که اگر با دکه هماهنگ نمیکردید ساعت ۹ صبح نشده همهاش تمام میشد. بنابراین شبکههای ماهوارهای نتوانستند به صورت جدی به مطبوعات صدمه بزنند. اما اینترنت که آمد، بازی فرق کرد. در مرحله اول پایگاههای خبری مثل قارچ روییدند که بالنسبه تأثیرگذار هم بودند. هرچند نشریات چاپی را از رونق انداختند اما هنوز منبع و مرجع اصلی نشریات چاپی بودند. دارم از سال ۹۲ و ۹۳ صحبت میکنم. در آن سالها مردم خبر نقل و انتقالات فوتبال را زمانی باور میکردند که در روزنامههایی چون خبر ورزشی و گل منتشر میشد. حتی فیسبوک هم نتوانست قاعدۀ این بازی را عوض کند. اما با ظهور کانالهای تلگرامی زمین بازی عوض شد و بسیاری از رسانههای چاپی از جمله روزنامههای ورزشی از رونق افتادند.»
” برخلاف تصور عموم، نشریات ورزشی در یک دهۀ اخیر با کاهش شدید تیراژ مواجه شدهاند. کمبود کاغذ و تحریم نشریه سیاسی و ورزشی نمیشناسد، هرچند در مورد نشریات ورزشی رشد فضای مجازی و سایتهای خبری مزید بر علت بودهاند. تا یکیدو دهۀ گذشته یکیدو روزنامه همچنان نان برندشان را میخوردند. آنها همچنان خبرهایی داشتند که در سایتها نبود. اما بعدها در رقابت کم آوردند و مدیرمسئولها به این نتیجه رسیدند که باید در حوزه سایت فعال شوند ”
سجاد فیروزی، روزنامهنگار ورزشی، نیز معتقد است اکثر نشریات ورزشی در سالهای اخیر به انتشار تصویر پیدیاف نیمتای اول روزنامهشان بسنده کردهاند و معدود روزنامههایی چون خبر ورزشی و ایران ورزشی نیز با کاهش شدید تیراژ به مسیر خود ادامه میدهند. او میگوید: «برخلاف تصور عموم، نشریات ورزشی در یک دهۀ اخیر با کاهش شدید تیراژ مواجه شدهاند. کمبود کاغذ و تحریم نشریه سیاسی و ورزشی نمیشناسد، هرچند در مورد نشریات ورزشی رشد فضای مجازی و سایتهای خبری مزید بر علت بودهاند. تا یکیدو دهۀ گذشته یکیدو روزنامه همچنان نان برندشان را میخوردند. آنها همچنان خبرهایی داشتند که در سایتها نبود. اما بعدها در رقابت کم آوردند و مدیرمسئولها به این نتیجه رسیدند که باید در حوزه سایت فعال شوند. نمونۀ بارزش روزنامۀ خبر ورزشی که از تعداد صفحات روزنامه و خبرنگاران کم کرد و انرژی خود را روی سایت گذاشت تا بلکه بتواند از سایت به آگهی بیشتر و درآمدزایی برسد و این درآمد را خرج روزنامه کند. به یک نکتۀ مهم دیگر نیز توجه کنید. در سالهای اخیر، ورزشکاران بیشتر مایلند از صفحات مجازی خودشان استفاده کنند. قبلاً ورزشکاران ترجیح میدادند با روزنامهها صحبت کنند و تصویرشان عکس یک روزنامه شود. اما حالا به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند حرف خود را بدون پس و پیش در شبکه اجتماعیشان منتشر کنند.»
اگر محدودیتهای محتوایی باعث شد مخاطبان روزنامههای سیاسی به فضای مجازی کوچ کنند، مخاطبان روزنامههای ورزشی را سرعت انتشار اخبار و تحلیلها بهسمت پلتفرمها و شبکههای اجتماعی کشاند، چندان که بازدید برخی سایتهای ورزشی ارقام خیرهکنندهای است. امیرپور معتقد است هیجان و زمان از دلایل اصلی تغییر ذائقه مخاطبان ورزشی از رسانه کاغذی به مجازی بود: «در حوزه ورزش، زمان مخاطب را به سمت فضای آنلاین سوق داد. مخاطبان حوزه ورزش بهمعنای ورزشی هیجانزدهاند. از طرفی در ورزش ریتم اخبار و رویدادها بسیار بالاست. یعنی گاهی در یک روز و به فاصله ظهر و عصر و شب ممکن است سه بازی مهم انجام شود. در رسانههای سنتی تحلیلِ همه این بازیها جمع میشد و با فاصله یک روز بهصورت یکجا در روز بعد منتشر میشد، که خب عمدتاً هم بیات میشد. مخاطب ورزشی دوست دارد پیش از بازی در لحظه اخبار را بداند و پس از بازی هم هرچه سریعتر تحلیلها را ببیند. اگر بلافاصله به او خوراک داده شود نیازش برطرف خواهد شد. از اینرو، کوچ مخاطبان ورزشی به رسانههای اینترنتی و کانالهای تلگرامی منجر به رونق آنها شد. محض نمونه، سایت خبری “ورزش سه” در حال حاضر با فاصله زیاد و با بیش از یکمیلیون مخاطب منحصربهفرد در روز پربینندهترین رسانه در ایران است. این نشان میدهد که رسانههای ورزشی همچنان اهمیت دارند و اکنون مخاطبانشان را به فضای اینترنت کشیدهاند.»
رضا منصور خانکی نیز بر نقش سرعت انتشار و عطش مخاطب برای دریافت سریع خبر و تحلیل انگشت میگذارد و میگوید: «در دهپانزده سال گذشته از روزنامه نهفقط برای انتشار خبر بلکه برای نقد و تحلیل و انتشار دیدگاه و جریانسازی هم استفاده میشد. اما حالا با توییتر و کانالهای تلگرامی دیگر برای جریانسازی نیازی به روزنامه نیست. در این وضعیت هر که در هر حوزهای که میخواهد حرف بزند، بینیاز از تریبونی به نام روزنامه میتواند بدون سانسور و اعمال تغییرات حرفش را در کانال یا شبکه اجتماعیاش منتشر کند و بازخورد هم بگیرد. اکنون در شبکه اجتماعی با لایک و ریتوییت و کامنت و غیره میتوانید بازخورد حرفتان را بگیرید، که در روزنامه این امکان تقریباً از دست رفته است. در نتیجه رسانههای چاپی به غیر از برخی مجلات عملاً دچار تغییر شدهاند و به غیر از یکی دو روزنامه ورزشی، باقی یا تعطیل شدهاند یا در حد نسخه پیدیاف منتشر میشوند. البته مجلات به دلیل وجه غیر خبریشان هنوز هم وضعیتشان فرق میکند.»
آیندهای در جهت تولید محتوا
این روزها آمار دقیقی از تیراژ نشریات در دست نیست. البته در دورهای این آمار شفاف و در شناسنامه برخی نشریات درج میشد، آماری که گاه به مرز ۲۰۰ هزار نسخه در روز برای نشریاتی چون خبر ورزشی و ابرار ورزشی میرسید و اگر محدودیت فنی چاپخانهها اجازه میداد چهبسا بیشتر هم میشد. مهدی امیرپور بر این باور است که در حال حاضر با اغماض میتوان تیراژ نشریات ورزشی را بیش از ده یا بیست هزار نسخه در روز دانست.
سجاد فیروزی معتقد است تا هنگامی که مشکل کاغذ و نیز تربیت نیروها و خبرنگاران فعال و کاربلد و متعهد در تحریریهها برطرف نشود در بر همین پاشنه میچرخد و مشکل نشریات چاپی ادامه خواهد داشت: «این مشکل فقط مختص حوزه ورزش نیست. در تمامی حوزهها اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با معضل خبرنگار و روزنامهنگار کاربلد و متعهد روبهروییم. نسل قدیم در تربیت نسل جدید روزنامهنگاری چندان موفق نبود و تعداد روزنامهنگاران نسل جدید نیز اندک است. در این شرایط بعید بهنظر میرسد در کوتاهمدت بتوان امید داشت که روزنامهنگاری جان دوباره بگیرد.» اما بهباور رضا منصور خانکی هنوز میتوان رسانه چاپی داشت و فضای مجازی را به نشریات متصل کرد و کار روزنامهنگاری کرد، هرچند این امر مستلزم درک صحیح مدیران مسئول از چرخۀ رسانه است. مهدی امیرپور نیز بر این امر تأکید دارد و میگوید: «فوتبال ورزش پرطرفداری است که جنبۀ بصری دارد. اما در رسانههای ورزشی ایران تحلیل مکتوب و تحلیل اسکرین شات از بازی هنوز جا نیفتاده است. علاوه بر این، رسانههای فعال در دنیا، بخش مولتیمدیای بسیار پیشرفتهای دارند. تقریباً همه سایتهای ورزشی فعلی در ایران بخش ویدیویی دارند اما تولیدی در آن صورت نمیگیرد و صرفاً برشی از برنامههای تلویزیون را ارائه میکنند که در واقع بازنشر تولیدات یک رسانه دیگر است. اگر تولید محتوا جدی گرفته شود شاید شاهد وضعیت بهتری در رسانههای ورزشی باشیم.»