«واقعیت مجازی» داستان دیروز و امروز نیست. تاریخ دور و درازی دارد و به عصر جادو و مسلکهای رازآلود گذشتگان برمیگردد. حتی واقعیت مجازیِ فناوارنه و ماشینی هم محدود به یکی دو دهۀ گذشته نیست و تاریخی طولانی دارد. اما در سالهای اخیر چنان در رسانهها از واقعیت مجازی سخن میگویند که انگار پدیدهای نوست. واقعیت مجازی، بر خلاف هیاهوی مبلغان معابد سیلیکون ولی، محصول چند سال اخیر نیست و اختراع آن هم دخلی به میلیاردرهای فناوری ندارد. همانطور که ایلان ماسک تلاش کرده است در باور عمومی خود را بهدروغ مبدع یا بهاصطلاح پدر بسیاری از فناوریهای جدید جا بزند، از نورولینک گرفته تا استارلینک، مارک زاکربرگ نیز وانمود میکند واقعیت مجازی را اختراع یا بازاختراع کرده است. اما با نگاهی گذرا به تاریخ فناوری روشن میشود که ایده خلق جهانهای مجازی و غرقکردن کاربر/مشتری در آنها اصلاً و ابداً جدید نیست. واقعیت مجازی چه بود و چه شد؟ چه تأثیری بر مغز و دستگاه عصبی انسان میگذارد؟ و چه آیندهای در پیش دارد؟
تاریخ شکلگیری واقعیت مجازی
در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی دورهگردها دستگاهی را روستابهروستا و شهربهشهر در اروپا میگرداندند. این دستگاه یک جعبۀ سروته بستهای بود که درون آن تصاویری از چیزهای دیدنی و کمیاب جا داده بودند. کودکان و افراد کنجکاو از پشت یک عدسی به درون آن نگاه میکردند و در شگفتی به تماشای نماهایی از جهانی دوردست یا خیالی مینشستند. این دستگاه یک و نیم قرن پیش در دوره مظفرالدین شاه به ایران هم رسید و به «شهر فرنگ» معروف شد. شهر فرنگ واقعیت مجازی آن روزگار بود، تلاشی برای ترسیم نماهایی از جهانی خیالی یا دوردست و غرقکردن افراد درون این تصاویر.
به انقلاب صنعتی میرسیم. چالرز ویتسون، مخترع بریتانیایی، در سال ۱۸۳۲ استریواسکوپ یا برجستهبین را اختراع کرد: نوعی فناوری پیشرو واقعیت مجازی. برجستهبین ماشینی ساده و شبیه به یک دوربین دوچشمی بود که دو تصویر از یک سوژه را در برابر چشمان افراد قرار میداد. عکسهای استفادهشده در برجستهبین را با اختلاف زاویه اندکی از سوژه میگرفتند و وقتی در برابر چشم قرار میگرفت برای لحظاتی بیننده را از جهان پیرامونش خارج و وارد دنیای سهبعدی عکس میکرد. برجستهبین واقعیت مجازی در دورۀ اولیه فناوری عکاسی بود.