در اوج شکوفایی جنبش کارگری، برداشت معمول آن بود که این روسا هستند که به کارگرها نیاز دارند و نه بالعکس. با وجود این، شرکتها و کسبوکارهای بزرگ آمریکایی در سهماهه سوم و چهارم سال ۲۰۱۰ و درست همان زمانی که بیشترین رکورد سوددهی را به نام خود ثبت کردند، بنا به گزارش اداره آمار وزارت کار ایالات متحده نرخ واقعی بیکاری به ۱۷درصد میرسید. آیا این شکاف عمیق بین حاشیه سود و نرخ بیکاری به آن معناست که روسا یاد گرفتهاند چگونه بدون کارگرها قسر در بروند؟ نمیتوان بهطور دقیق چنین ادعایی داشت، اما بااینحال، آمارها بهرغم تمامی تفاسیری که به دست میدهند، نشان از دگرگونیهایی بنیادین در دنیای کار دارند.