در پایان دومین دهه از قرن بیستویکم، توسعه هوش مصنوعی که با تکیه بر عزم ملتدولتها در یافتن ابزارهایی برای رقابت اقتصادی در بازار جهانی و جنگافزارهایی در خدمت ارتش و نیروهای امنیتی میسر شده، با هدایت برخی از قدرتمندترین شرکتهای انحصارگرای چندقطبی، به تسلط سرمایه درآمده است. یادگیری ماشین، رباتیک پیشرفته، تحلیل پیشگویانه و دیگر فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم دستبهکار تقویت هرچه بیشتر سرمایه در برابر نیروی کار، و همچنین نیروهای کار نخبه نسبت به سایر بخشها بوده و به همین اعتبار، مستعد افزایش نابرابری در امتداد قشربندی طبقاتی، یا همانا خطوط تفکیک جنسیتی و نژادیاند. استقرار هوش مصنوعی دورتادور «کارخانه اجتماعی»، با تسلیم قدرت تصمیمگیری به الگوریتمهایی تصاحبگر، و در عین حال افزایش میزان نظارت، بیثباتکاری و شرکتیشدن آموزش، تصویری بیش از پیش گنگ و مبهم از کار و زندگی در معنای عام آن ترسیم کرده است. اگرچه ارزیابیها و گمانهزنیها درباره تبعات هوش مصنوعی بر بازار کار بهشدت متغیر و متنوع است، تقریباً همه پیشبینیها ناظر بر معضل جدی و قریبالوقوع بیکاری ناشی از پیشرفت فناوری است.