آمادهسازی صحنه
ویژگی سرشتنمای مفهوم پساانسان پیچیدگی آن است. نمیتوان گفت گونهای ابداع و آفرینش است که از لحاظ زمانی بعد از انسان رخ خواهد داد، ولی اغلب در قالب فعل زمان آینده به آن اندیشیده میشود. انسان اندیشهورز بعد از این تبدیل به چه خواهد شد؟ گو اینکه، پساانسان، مثل پسامدرنیته، اغلب با مدرن و پیشامدرن همپوشانی دارد. رد پای پساانسان را میتوان در نوشتههای اخلاقی اسپینوزا، لویاتانِ تامس هابز و مخلوق مری شلی یافت. پساانسان میتواند «بیش ـ از ـ انسان» باشد یا گونهای برداشت اخلاقی از سوژهای که قادر است دنیاها، چه انسانی و چه ناانسانی، را درنوردد.
هنگام نظریهپردازی درمورد پساانسان، لاجرم یا بازمیگردیم به دنیای حیوانِ ناانسان، یا زیستسیاست را آشکارا بهمثابه نوعی «بیمکانی سوژه» مورد بازاندیشی قرار میدهیم. پساانسانی اندیشیدن بخشی از یک سنت است، ضمن درک این نکته که هرگونه نظریه سوبژکتیویته باید دربرگیرنده ماهیت متجسم چیزی باشد که براساس آن نظریه «سوژه» نامیده میشود. این شکل اندیشه در تقسیمبندیهایی که بین این سوژهها و ابژهها، انسان و حیوان، بهوجود آوردهایم تردید میکند. پساانسان ضمن اینکه لازم نیست همواره یک وجود زیستشناختی یا صورتی تکاملیافته از حیوانِ انسانی باشد، هم به نظام طبیعی گره خورده است هم نظام فناورانه. در مقام سایبورگ، چهبسا پساانسان رابطه ما با طبیعت را از نو تعریف کند یا مخلص تمام ترسهای انسانی باشد از این امر که فناوریمان بر ما غلبه خواهد کرد و کنترلمان را بهدست خواهد گرفت. ترمیناتور همزمان در صدر فهرست قهرمانهای محبوب سینمایی و شخصیتهای شرور قرار دارد.