«پروژه شیفت» (TSP)1 در گزارش «با تکیه بر فاوا2 … پیش بهسوی هوشیاری دیجیتال» که اکتبر سال 2018 منتشر شد، توصیه کرد به اجرای سلسله اقدامات سنجیدهای که براساس یک استراتژی کلان پایهگذاری شدهاند و هدفش سازگارکردن تحول دیجیتالی با ضرورتهای اقلیمی و منابع محدود است. ایده استراتژی «هوشیاری دیجیتال» (digital sobriety) این است که تخصیص منابع بین کاربردهای دیجیتالی بهگونهای اولویتبندی شود که ضمن سازگاری با محدودیتهای فیزیکی، ارزشمندترین دستاوردهای اجتماعی فناوریهای دیجیتال را حفظ کند.
با نظری بر یافتههای گزارش ما درباره مجموع اثرات زیستمحیطی فناوریهای دیجیتال در مقیاس جهانی لزوم چنین تمهیداتی آشکار میشود: در حال حاضر، سهم فناوریهای دیجیتال در تولید آلایندههای کربنی جهان نزدیک 4درصد است (یعنی بیش از سهم حملونقل هوایی غیرنظامی) و این سهم سالانه 8 درصد افزایش مییابد. اما از آنجاکه تهدید تغییرات اقلیمی ما را بهسمت کاهش سطح آلایندهها در سالهای آینده سوق میدهد، سهم فناوریهای دیجیتال احتمالاً تا سال 2025 دو برابر شود و به 8درصد برسد (یعنی معادل سهم کنونی وسایل نقلیه سبک).
یکی از اولین پیشنهادها، سناریوی «هوشیاری دیجیتال» بود که پروژه شیفت مطرح کرد و میخواست نشان دهد کاهش شتاب فناوری دیجیتال بدون زیر سؤال بردن اصل زیربنایی آن امکانپذیر است. گرچه این سناریو از تأثیر فزاینده فناوریهای دیجیتال بر روند کنونی جهان (همه بخشهای اقتصاد جهانی) میکاهد اما برای ایجاد تحول دیجیتالیِ سازگار با «توافق پاریس» کافی نیست. برای تحقق این هدف (که محدودیتهای فیزیکی سیستم اقلیمی جهان راه بحث و مذاکره را در این باب بسته) ضروری است که تصورات چند دهه اخیرمان را از تحول دیجیتالی به چالش بکشیم.