در تبلیغات ابرشرکتهای فناوری آیندهای خیالی از جهان به تصویر کشیده میشود که نهتنها در آن انرژی پاک و فناوری سبز و اقتصاد پایدار و امکان مصرف بیانتها فراهم و سلامت حیات در زمین تأمین است بلکه دیاکسید کربن موجود در جو زمین هم جذب و به سنگها منتقل میشود. شهرهایی هوشمند را تصور کنید با شاتلهای شخصی خودران و ساختمانهایی که جنگلی روی سقفشان جای دادهاند و در میانه طبقاتشان فضای سبز دارند و گیاهان مهندسیشده بر دیواره خارجی آنها روییدهاند که غذا و آب و اکسیژن مورد نیاز ساکنان را فراهم میکنند. در این چشماندازهای خیرهکننده، به سبک پیشنمایشهای گرافیکی از ایدههای معماری، مردمی خندان با چشمانی براق قدمزنان مشغول تماشای بازی کودکان هستند. در پسزمینه همین صحنه، ناگهان یک موشک که لوگوی «اسپیسایکس» بر روی آن نقش بسته است برای فرود آماده میشود. در این آینده خیالی، کسی گوشی هوشمند بههمراه ندارد. مدتی است که این فناوریها دیگر قدیمی مینمایند. در عوض لباسهایی که تن مانکنهای ساکن این آینده خیالی است رایانهاند و نهتنها لباسها که سطوح هم همگی مجهز به حسگر و پردازنده اطلاعات هستند. آسمان آبی و هوا تمیز است و بیشک همه حیوانات نیز از این وضعیت راضیاند. در این آینده خیالی، بسیاری از بیماریها را میتوان درمان و مشکلات ژنتیکی را تعمیر کرد. قرصی هم برای کاهش وزن ساخته شده که اپیدمی چاقی و اضافهوزن را به کتابهای تاریخ فرستاده است و حتی راه معکوسساختن روند پیری هم پیدا شده است.
این شمایلی است از آیندهای خیالی که شرکتهای فناوری در تبلیغات آیندهنگرانهشان به ما قالب میکنند. اوبر نسخهای از آن را تزیین میکند و مایکروسافت نسخهای دیگر را. حالا که حساسیت عمومی درباره تغییر اقلیم و فروپاشی زیستی بالا رفته است، یکی از وظایف گروههای روابطعمومی این شرکتها شده است بزککردن تصویر و نقشی که آنها در ساخت آینده و بهتبع آن در انتشار دیاکسید کربن و تخریب محیطزیست دارند. بعضی قرار است اینترنت را بهقول اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل، نامرئی و بخشی از محیط زندگی کنند. بعضی با ماشینهای برقی قصد معجزه دارند و برخی نیز با تاکسیهای پرنده. موشکهای قابل بازیافت و اینترنت بسیار پرسرعت و ماشینهای هوشمندی که بتوانند بهجای ما با دیگران حرف بزنند و کارهایمان را ردیف کنند هم بخشی از معجزههایی است که شرکتهایی از سیلیکون ولی و فراتر از آن نویدش را میدهند.