عصر باستان: بهشت و فناوری
رؤیای دینی آرمانشهری که در آینده بهمدد فناوری پدید آید ریشه در شیفتگی دنیای باستان به آرمانشهرهای ماشینبنیاد دارد. کتاب مقدس تصویری اساطیری از یک آرمانشهر فناورانه آسمانی ترسیم میکند: اورشلیم جدید (مکاشفه یوحنا، 1:21-۲۷). بنا به مکاشفه یوحنا، ابرشهر درخشان اورشلیم جدید که خداوند آن را با طلای خالص ساخته است در روز داوری از دل آسمان نزول میکند و از بازگشت ظفرمندانه مسیح برای هزار سال حکومت بر زمین خبر میدهد. این بهشت تابناک، با ابعاد هندسی دقیقی که دارد، تصویری از یک مکان بینقص و کامل است، جایی ورای عرصه طبیعت که آدمیان در آن از نو زنده میشوند تا رسته از هر گونه درد و رنج، حیاتی جاودان در پیش بگیرند. شاید بهمدد نظر اریک دیویس بتوان گفت این رؤیای آخرالزمانی که حکایت از استقرار بهشت بر زمین دارد بعدها الهامبخش صورت سکولار هزارهباوری مسیحیت میشود، یعنی الهامبخش اسطوره پیشرفت که مدعی است بهلطف عقل و علم و فناوری میتوانیم خودمان و جوامعمان را به کمال برسانیم.
قرون وسطی: فناوری وسیله تعالی
فناوری در حکم وسیله رستگاری فکری بود که در ذهن راهبان قرون وسطی پاگرفت، راهبانی که اهمیت ساختههای دست بشر را در حد راهی برای رسیدن به بهشت اورشلیم بالا میبردند. دیوید نوبل میگوید: «کار به جایی رسید که فناوری را با تعالی یکی میدانستند. چنان چیزی پیش از این در انگاره مسیحی رستگاری وجود نداشت. وسایل اینجهانی بقا اینک معطوف شده بود به هدف آنجهانی نجات.» در واقع منشاء ایمان به فناوری (technologism)، یا بهعبارت دیگر دین مابعدانسانی فناوری، همین آمیزش مسیحی فناوری و نجات است. آرمانشهر نیز که با تصورات دینی درباره بهشت و کمال الهی و سرزمین موعود پیوند داشت به یک هدف اینجهانی بدل شد که بناست بهمدد فناوری شکل بگیرد و بهاینترتیب دیگر ربطی به پاداش اخروی پس از مرگ نداشت. خود واژه آرمانشهر (یا اوتوپیا) را تامس مور در کتابی با همین عنوان آرمانشهر (۱۵۱۶) وضع کرد ـ کتابی متأثر از جمهور افلاطون و نیز متأثر از انجیل. مور بر این باور بود که کمال آرمانشهری از طریق اصلاح اجتماعی، مدارای دینی، سرمشقهای اخلاقی نیکو و آموزش گسترده قابل حصول است.
آرمانشهر و فناوری در قرن هفدهم
در قرن هفدهم تفکر علمی به تخیل آرمانشهرگرا پر و بال داد. در آتلانتیس نو (۱۶۲۷) اثر فرانسیس بیکن و نیز در شهر خورشید (۱۶۳۷) اثر توماسو کامپانلا، نوعی وقوف به توان دانش علمی برای ایجاد دگرگونیهای اجتماعی موج میزند. آتلانتیس جدید که میشود گفت اثری علمیتخیلی است تحول فناورانه عظیمی را که بهواسطه یک بنیاد تحقیقاتی پیشرفته ـ به نام «خانه سلیمان» ـ رقم خورده بود به تصویر میکشد و ضمناً درباره شگفتیهای علمی مختلف نظیر زیردریایی و هواپیما پیشگوییهایی میکند. گرچه بیکن خودش بهمعنای اخص کلمه دانشمندی درگیر علم نبود، اولین نفر بود که ارتباط میان علم و بهبود اوضاع بشر را درک میکرد. او با شوری مذهبی علم را منبع روشنگری و قدرت و پیشرفت و حتی رستگاری میدید و بهاینترتیب علم را با مسیحیت گره میزد.