علم کسبوکاری انسانی است و مانند هر فعالیت دیگر انسانی از کنشگرانش و جامعهای که در آن حضور دارد، تأثیر میپذیرد. شاید کسانی که در باب ماهیت علم و روند توسعه علم تحقیق میکنند بحث و اختلاف نظر داشته باشند که آیا علم نهاد و سازهای تماماً اجتماعی است یا میتوان در روند کار علمی ماهیتی مجرد و بیرون از آن متصور بود. اما تقریباً کسی شک ندارد که علم درون جامعه و به دست افراد پیش میرود، آنهم با سودها و سوگیریها و هراسها و نگرانیهای برآمده از شرایط اجتماعی. این عوامل ــ حتی اگر بر ماهیت مستقل علم اذعان داشته باشیم که باید فارغ از محیط با استناد بر روند استدلالی و منطقی و آزمایش و تجربه و تکرار و اصلاح پیش برود ــ باعث خواهد شد در مواردی که فشارهای اجتماعی از هر سوی طیفهای سیاسی، اجتماعی، آیینی، فرهنگی و اقتصادی بر بدنه کنشگران علم وارد میشود، در بهترین شرایط علم تنها به شکل کاریکاتوری در حوزهای خاص رشد کند و قطع ارتباطش با حوزههایی که فشارهای محیط مانع رشد آن میشوند چهرهای غیرواقعی از جهان اطراف در اختیار ما قرار دهد و درنتیجه تصمیمگیری ما در مواجهه با محیط اطراف و رویدادهای آن نیز تبدیل به تصمیماتی کاریکاتوری شود.