«نرمافزار آزاد و متنباز» (FLOSS)۱ در دهه ۱۹۸۰ پدید آمد که بدیل رادیکالِ نرمافزار انحصاری یا مالکیتی۲ بود. از آن زمان، نرمافزار آزاد و متنباز را از نمونههای موفق «تولید جمعی بر پایه اشتراکگذاری»۳ میدانند. با اینحال، شرکتهای انتفاعی در حال حاضر بیشازپیش در پروژههای «نرمافزار آزاد و متنباز» مشارکت میکنند. برای مثال، بنیاد لینوکس در گزارش سالانهاش در سال ۲۰۱۳ شرکتهای رد هت و اینتل و تگزاس اینسترومنتس و آیبیام و سامسونگ و گوگل و اوراکل را در میان برترین توسعهدهندگان هسته لینوکس قرار داد. هسته (kernel) بخش کلیدی سیستمعامل رایانه است که ارتباط میان نرمافزار و سختافزار را تسهیل میکند. علیالظاهر مشارکت شرکتها در پروژههای «نرمافزار آزاد و متنباز» تضاد منافع بهنظر میرسد، بالأخص چون اکثر پروژههای «نرمافزار آزاد و متنباز» به رایگان در دسترس مصرفکنندگان است. وانگهی، منافع شرکتها هم ممکن است با راه و رسم جماعت «نرمافزار آزاد و متنباز» در تضاد باشد. شرکتها ممکن است با افزایش مشارکتشان در پروژههای «نرمافزار آزاد و متنباز» هنجارهای فرهنگی این جماعت را نقض کنند، بالأخص اگر تلاش کنند بر مسیر پروژه بهگونهای تأثیر بگذارند که فقط بهنفع شرکت خودشان باشد. در چنین شرایطی، ممکن است تضاد منافع پیش آید. در این مواقع، جماعتی از توسعهدهندگان که با یکدیگر در یک پروژه «نرمافزار آزاد و متنباز» کار میکنند، با نفوذ شرکتی مواجه میشوند و چوب لای چرخشان میرود.
مقالۀ حاضر با مرور تاریخچۀ سه پروژۀ «نرمافزار آزاد و متنباز» نشان میدهد که چگونه این نوع تضاد ممکن است پیش آید، و چطور یک مورد «خرید شرکتی» (corporate acquisition) بر این پروژهها تأثیر کرد، و کاری از دست جماعت برنامهنویسان برنیامد. مشخصاً تمرکزم بر شیوههای مختلفی است که شرکت اوراکل بر اساس آنها تلاش کرد در توسعۀ سه پروژه نرمافزاری نفوذ کند و بر آنها تأثیر بگذارد یا بهکلی این پروژهها را حذف کند: سیستمعامل متنباز «اُپنسولاریس» (OpenSolaris)، سامانه مدیریت پایگاه دادههای متنباز «مایاسکیوال» (MySQL)، نرمافزار ادرای متنباز «اُپنآفیس» (OpenOffice). البته در مواجهه با نفوذ و مداخلۀ بیپروای اوراکل، اعضای جماعت «نرمافزار آزاد و متنباز» با ترک این پروژهها و تمرکز بر توسعه نمونههای مشابه در برابر اقدامات این شرکت مقاومت کردند.