نبض جامعه در دست رسانههای نوین است. سالهاست رسانههای رسمی و مشخصاً مطبوعات آنگونه که باید افکار عمومی را نمایندگی نمیکنند و شرایط روز جامعه را بازتاب نمیدهند. هرچند هنوز هم تلاشهایی ارزشمند در رسانهها صورت میگیرد اما مطالبِ منتشرشده در مطبوعات و رسانههای رسمی فاصلهای معنادار از وقایع جامعه دارند. شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین تاحدودی این فاصله را پر کردهاند. این حقیقت تلخ در مورد پوشش مسایل زنان نیز صادق است. مسایل زنان با وجود بازتاب گسترده در شبکههای اجتماعی و تسخیر افکار عمومی چندان در رسانههای رسمی انعکاس پیدا نمیکنند. رسانههای رسمی تلویحاً به ابعادی از این مسایل میپردازند و باقی حقیقت را پشت خط قرمزها جا میگذارند. با تمام محدودیتها همچنان میتوان رگههایی از مشکلات نیمی از جمعیت کشور را در صفحات روزنامهها و مجلات مشاهده کرد. اما این روزنههای کوچک برای طرح مشکلات زنان در یک جامعۀ مردسالار کافی نیستند، جامعهای که قرنهاست از نابرابری و تبعیض جنسیتی رنج میبرد و همچنان به بدویترین شکل ممکن از زنان قربانی میگیرد.