وب ۲/۰ و رسانههای اجتماعی، از عوامل مهم تغییر سیاسی، بهتدریج تحول و توسعه یافتهاند. اگر در دهه ۱۹۹۰ تصور میشد اینترنت ابزاری است در خدمت گسترش آزادی بیان، از آن زمان رفتهرفته تبدیل شد به جولانگاه راست افراطی که تیشه به ریشۀ جوامع باز زده است. از همان زمان راستهای افراطی با آغوش باز فناوریهای دیجیتال را پذیرفته بودند، هرچند تأثیر چشمگیر امروز را نداشتند. اما آنها با گسترش رسانههای اجتماعیِ تعاملی وارد مرحله جدیدی از بسیج و سازماندهی شدند و از عرصۀ موسع آزادی بیان برای نشر و اشاعۀ ایدههای تنگنظرانهشان استفاده کردند.
در یکی از جدیترین و اساسیترین تفسیرها این استدلال مطرح شده است که اینترنت عرصه را برای ظهور «فاشیسم دیجیتال» فراهم کرده است که در آن تودهها خودشان اسباب آلت دست شدن خویش را مهیا میکنند. این تفسیر نشان میدهد که رسانههای اجتماعی مراتب جدیدی از القائات را در پی میآورند که در آن دیدگاههای آزاداندیش و آزادیخواه از دور خارج و دیدگاههای اقتدارگرا تقویت میشوند. اگر، حداقل تا حدی، درست باشد که قدرت این دیدگاهها در فضای آنلاین ناهمگون است، این مسئله چه پیامی برای جوامع باز در عصر رسانههای اجتماعی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش در دو گام بحث را پیش میبریم.