صحبت از اوضاع نابسامان مطبوعات و رسانهها در ایران دیگر توضیح واضحات است. در سالهای اخیر نیز در این باره کم ننوشتهاند. همه میدانیم که اوضاع رسانههای ایران قمر در عقرب است. هزار و یک دلیل هم دارد: از کمسوادی و بدسلیقگی و بیکفایتی و سودجویی بسیاری از مدیران رسانه و ناکارآمدی برخی سردبیران و دبیران و عدم استقلال کامل رسانهها و رخنۀ شرکتها و نهادهای قدرت در تحریریهها و محدودیتها و نظارت شدید گرفته تا آثار مخرب رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال و گرانی کاغذ و تغییر ذائقه مخاطبان و سرانۀ پایین مطالعه و مسائلی از این دست. اما تحلیلهای موجود، ولو تحلیلهای صحیح، دیگر تکرار مکررات است. البته این بدان معنا نیست که دیگر نباید این تحلیلها را پیش کشید، برعکس باید تا لحظۀ تغییر مدام آنها را تکرار کرد. معالوصف، باید از منظری دیگر نیز به این بحران ساختاری بپردازیم، آنهم نه بهقصد کنارگذاشتن سایر تحلیلها که بهمنظور برجستهکردن تفاوت دو منظر نسبت به یک موضوع واحد.