دیوار بی‌اعتمادی و اوج‌گیری رسانه‌های مجازی

فضای مجازی چه اثری بر رسانه‌ها، به‌خصوص رسانه‌های مکتوب در کشورمان داشته است؟ آیا این فضای مجازی است که باعث شده در ایران هر روز شاهد کاهش تیراژ نشریات چاپی، ازجمله روزنامه‌ها باشیم؟ دوئل کنونی بین فضای مجازی و رسانه‌های مکتوب به نابودی روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، مجله‌ها و … ختم خواهد شد یا به مرور زمان، این مخاطبان فضای مجازی هستند که به سوی نشریات مکتوب گرایش پیدا خواهند کرد؟

فضای مجازی چه اثری بر رسانه‌ها، به‌خصوص رسانه‌های مکتوب در کشورمان داشته است؟ آیا این فضای مجازی است که باعث شده در ایران هر روز شاهد کاهش تیراژ نشریات چاپی، ازجمله روزنامه‌ها باشیم؟ دوئل کنونی بین فضای مجازی و رسانه‌های مکتوب به نابودی روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، مجله‌ها و … ختم خواهد شد یا به مرور زمان، این مخاطبان فضای مجازی هستند که به سوی نشریات مکتوب گرایش پیدا خواهند کرد؟

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که طبق آخرین بررسی «درگاه پایش جامعه اطلاعاتی ایران»، کمی بیش از نیمی از جمعیت آن، کاربران اینترنت و تلفن‌های هوشمند هستند. طبق این بررسی که اواخر سال 1395 منتشر شد، حدود ۵۳.۲۳ درصد جمعیت کشور برابر با ۴۲ میلیون و ۵۴۴ هزار و ۷۵۳ نفر کاربر اینترنت هستند و بیش از نیمی از جمعیت کشور هم از تلفن‌های هوشمند استفاده می‌کنند. همچنین به گفته آذری جهرمی، وزیر ارتباطات، بیش از 100 میلیون گوشی همراه هوشمند در کشور وجود دارد و امروز ۴۰ درصد جوانان و نوجوانان بیشتر ارتباطات و فعالیت‌هایشان را از طریق تلفن‌های همراه هوشمند انجام می‌دهند. علاوه‌براین، باید به این آمارها تعداد 40میلیون کاربر شبکه اجتماعی «تلگرام» را هم به‌عنوان نیمی از کاربران این شبکه اجتماعی در سطح جهان و نیمی از جمعیت کشور، اضافه کرد. اما در مقابل این استقبال گسترده از فضای وب و شبکه‌های مجازی، روزگار رسانه‌های مکتوب در ایران اصلا خوب نیست؛ تا جایی که تیراژ حدود 200 روزنامه کشور درمجموع روزانه حدود 800هزار نسخه است که برای جمعیت بیش از 80 میلیون نفری ایران منتشر می‌شوند؛ آن هم در شرایطی که به گفته رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، حدود 95درصد جمعیت کشور باسواد هستند. اما سوال اصلی این است که چرا شرایط به این‌گونه است؟

حتما در پاسخ به این موضوع، باید به عوامل بسیاری زیادی ازجمله بی‌علاقگی مردم کشورمان به مطالعه (توجه داشته باشید بیش از فعال‌شدن و گسترش استفاده از اینترنت و فضای مجازی هم در ایران سطح تیراژ رسانه‌ها در بهترین شرایط، بیش از 2میلیون نسخه نبوده است)، دور بودن فضای روزنامه‌ها و رسانه‌ها از خواسته‌های مردم در تولید محتوا، مشکلات اقتصادی برای خرید نشریات و … اشاره کرد. اما جدای از این مشکلات و بهتر است بگوییم فراتر از این چالش‌ها، بزرگ‌ترین دلیلی که باعث شده در طول تاریخ مطبوعات کشورمان، همیشه مردم به سوی رسانه‌های جایگزین به جای رسانه‌های داخلی و رسمی بروند (از رادیوهای فارسی زبان خارجی گرفته تا شبکه‌های ماهواره‌ای و حالا هم رسانه‌های مجازی و کانال‌های تلگرامی و …) و همیشه تمایل به «رسانه آلترنانیو» داشته باشند، مداخله دولت‌ها و حاکمیت در تولید محتوای رسانه‌ای، فضای محدود سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فشار بر رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران و ممیزی است؛ اتفاقی که درنهایت به شکل‌گیری «دیوار بی‌اعتمادی» بین مخاطبان رسانه‌های داخلی به‌خصوص نشریات مکتوب و مخاطبان، تبدیل شده است. این مسئله باعث شده مخاطبان ایرانی یا رسانه‌ها را صدای دولت و حاکمیت بدانند یا در بهترین قضاوت، اعلام کنند «دست شما که بسته است و چیزی را نمی‌توانید بنویسید»؛ زمانی که چنین گزاره‌ای درباره رسانه‌ها از سوی افرادی که باید اشتیاق به خریدن و خواندن آن‌ها داشته باشند مطرح می شود، عملا باید فاتحه آن رسانه‌ها را خواند.

این یک واقعیت است که وقتی دست‌وبال رسانه‌ها (نشریات مکتوب، خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی فعال) بسته می‌شود و آن‌ها همگام و همراه با صدای مخاطبان حرکت نمی‌کنند و خواسته‌های آن‌ها را پوشش نمی‌دهند، عملا همه‌چیز همچون سیل به سوی رسانه جایگزین روانه می‌شود؛ جایگزین‌هایی که یک روز شبکه‌های ماهواره‌ای است، روز دیگر شبکه‌های مجازی و در آینده، با توسعه تکنولوژی‌ها حتما چیزهای دیگر خواهد بود. نکته مهمی که از سوی مسئولان به فراموشی سپرده می‌شود این است که در جهانی زندگی می‌کنیم که اگرچه امکان بالابردن دیوارهای بی‌اعتمادی در آن زیاد است ولی در عمل، دیگر امکان انسداد و مخفی‌کردن اطلاعات وجود ندارد. این ذهنیت اشتباهی است که تصور شود اخبار و اطلاعات را می‌توان همچون خاکروبه‌هایی با بالازدن گوشه فرش، در زیر آن مخفی کرد؛ حالا ما در جهانی زندگی می‌کنیم که با هزاران شهروند – خبرنگار در گوشه‌گوشه کشور و جهان روبه‌رو هستیم و تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که در کشورمان در سال‌های گذشته اتفاق افتاده و فیلم‌ها و تصاویر بسیاری که از آن‌ها در فضای مجازی، شبکه‌های ماهواره‌ای و … منتشر شده، نشان‌دهنده همین موضوع است.

اما نکته مهمی هم در این بین وجود دارد که به فراموشی سپرده می‌شود و آن، ضربه‌خوردن رسانه‌های رسمی (روزنامه‌ها، مجلات و …) از شکل‌گیری این فضای بی‌اعتمادی است که آسیب‌هایش بسیار فراتر از کاهش شدید تیراژ و مخاطبان آن‌هاست؛ اتفاقی که به مرور زمان به کنارگذاشته‌شدن رسانه‌ها و مطبوعات از سوی مردم منجر می‌شود و این آسیب می‌تواند حتی جبران‌ناپذیر باشد. توجه داشته باشید که در کشورهایی همچون آمریکا، انگلستان، فرانسه و … هم رسانه‌های مجازی از نظر سرعت اطلاع‌رسانی، تنوع فیلم و تصاویر و … به رقیبانی سرسخت برای رسانه‌های مکتوب تبدیل شده‌اند و حتی تیراژ آن‌ها را کاهش داده‌اند اما نتوانسته‌اند اعتبار و اعتماد مخاطبان به این رسانه‌ها را خدشه‌دار کنند؛ تا جایی که می‌بینیم شبکه‌های مجازی همین رسانه‌های مشهور در آمریکا و اروپا حالا با میلیون‌ها مخاطب رو‌به‌رو شده‌اند و به‌عنوان ابزاری جدید از سوی رسانه‌های بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

به نظر می‌رسد که مسئولان و سیاست‌گذاران در کشور ما فراموش کرده‌اند رسانه‌ها در جهان «رکن چهارم دموکراسی» محسوب می‌شوند و آن‌ها هستند که واسطه انتقال صدای مردم به حاکمیت و برعکس‌اند و اگر این فضا از بین برود، بسیاری از صداها از سوی دو طرف شنیده نمی‌شود و به مرور زمان به فریاد تبدیل می‌شود. ضعیف‌شدن رسانه‌های مکتوب همچون روزنامه‌ها، مجلات و … و در کنار آن، رشد روزافزون استفاده کاربران از فضای مجازی در ایران که بسیاری از اطلاعات و اخبار آن از سوی افرادی تولید می‌شود که دانش لازم را ندارند، کم‌کم باعث می‌شود در بسیاری از موارد، شایعه جای خبر و اطلاعات دقیق را بگیرد و چالش‌های جدی برای کشور به‌خصوص در شرایط حساس و بحرانی به وجود آورد. به نظر می‌رسد که وقت آن رسیده تا سیاست‌گذاران و مسئولان در کشورمان به جای ایجاد محدودیت برای رسانه‌ها، از سر آشتی و تعامل حرفه‌ای با رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران رفتار کنند و رسانه‌های رسمی را فرصتی برای تحقق واقعی «رکن چهارم بودن دموکراسی» در کشور ببینند؛ اتفاقی که می‌تواند به بسیاری از شایعه‌سازی‌ها و ترس‌ها در فضای مجازی خاتمه دهد و علاوه بر سالم‌سازی فضای مجازی، به اعتماد عمومی و رشد امید در جامعه کمک کند.