آزادی، راه‌حل اختلال کارکرد نظام رسانه‌ای

طرح: کلمبیا ژورنالیسم ریویو

رسانه‌های جریان اصلی ایران از کار افتاده‌اند. آن‌ها نه می‌توانند مثل گذشته روی افکار عمومی و جامعه خود تاثیر بگذارند و نه می‌توانند نقد قدرت را انجام دهند. رسانه‌هایی که دولتی‌اند عملا در حال تبدیل‌شدن به روابط عمومی سازمانی هستند که از آن بودجه می‌گیرند و رسانه‌هایی که خصوصی‌اند، به فکر درآمدزایی و بقا به هر وسیله‌ای. شاید بتوان گفت در داخل سازمان رسانه‌های جریان اصلی ایرانی، آن‌چه که قبلا وظیفه روزنامه‌نگاری و رسانه‌ها به حساب می‌آمد – یعنی همان وظایف کلاسیک آموزش، اطلاع‌رسانی و سرگرمی – حالا به ملغمه‌ای از تجارت و سرگرمی تبدیل شده که فاصله زیادی با اخلاق حرفه‌ای بالیده از سنت رسانه‌ها در گذشته دارد.

وضعیت روزنامه‌نگاری ایران در سراشیب بدی قرار گرفته است: رسانه‌ها، از مطبوعات و خبرگزاری‌ها تا تلویزیون و رادیو، دیگر تاثیرگذاری چندانی ندارند، مخاطبان اصلا مصرف آن‌ها را به‌طور منظم کنار گذاشته‌اند، رسانه‌های جایگزین غیرحرفه‌ای نقش‌های رسانه‌های جریان اصلی را در اطلاع‌رسانی و تحلیل وقایع به عهده گرفته‌اند اما به‌دلیل ماهیت غیرحرفه‌ای‌شان نمی‌توانند کارکردهای رسانه‌های جریان اصلی را انجام بدهد. احزاب، گروه‌های سیاسی و شرکت‌ها و فعالان اقتصادی نیز به رسانه‌ها به چشم ابزارها و پل‌هایی نگاه می‌کنند که می‌توانند از آن‌ها برای پیشبرد مقاصد خود استفاده کنند و به دلیل ضعیف بودن رسانه‌ها، این اعتماد به نفس را در خود می‌بینند که بتوانند خیلی راحت رسانه‌ها را ملعبه خود سازند و گاهی نیز همه کاستی‌های خود را به گردن رسانه‌ها بیندازند. روزنامه‌نگاران هم به دلیل ضعف نهادی رسانه‌هایشان نمی‌توانند از موقعیت حرفه‌ای خود دفاع کنند و حتی برخی از آن‌ها به این شرایط تن داده‌اند و در عمل به زدوبند با قدرت‌های سیاسی و اقتصادی دست می‌زنند.

تضعیف نظام رسانه‌ای ایران تا حدی که کارکرد خود را از دست بدهد و دیگر روی جامعه اثرگذار نباشد، برای خود ساختار سیاسی نیز خطرناک است، به این دلیل که حتی در مسایل خیلی جزئی اجرایی نیز نمی‌تواند دست به اقناع عمومی بزند و هر تغییری در سیاست‌گذاری‌هایش سبب ایجاد یک بحران بزرگ می‌شود. البته رسانه‌ها نیازی ندارند که به این جنبه حاکمیتی ماجرا نگاه کنند اما این مسئله به این دلیل مطرح می‌شود که نشان داده شود حتی کسانی که ممکن بوده است در کوتاه‌مدت از تضعیف شدن رسانه‌های جریان اصلی احساس خشنودی کنند، در نهایت چقدر می‌توانند متضرر شوند.

اختلال کارکرد در نظام رسانه‌ای ایران یک‌شبه به وجود نیامده و دلیل آن نیز چند عامل معدود نیست. اما می‌توان گفت یک عامل بزرگ که روی همه عوامل دیگر نیز تاثیر دارد، باعث شده است طی دو دهه اخیر، رسانه‌های رسمی از کار بیفتند؛ آن عامل بزرگ، ایجاد محدودیت‌های شدید برای رسانه‌هایی بوده است که استقلالی نسبی در برابر ساخت قدرت داشته‌اند. مطبوعات ازجمله این رسانه‌ها بودند که از سال 1379 تاکنون به‌شدت تحت نظارت و تحدید قرار گرفته‌اند و به‌تدریج توان حرف‌زدن از آن‌ها گرفته شده است. تضعیف رسانه‌ها در حوزه‌هایی مثل مطبوعات همزمان شد با ظهور رسانه‌های جدید و فضای مجازی که ضربه‌های سهمگین‌تری را وارد آوردند.

در کنار محدودیت شدید رسانه‌های مستقل، رسانه‌های رادیویی و تلویزیون هم با انحصاری تاریخی مواجهند اما همین انحصار باعث شده است آن‌ها عرصه رقابت را به شبکه‌های ماهواره‌ای رقیب ببازند. در مجموع، ما با رسانه‌هایی مواجهیم که تاثیرگذاری کمی دارند و دست‌ها را در برابر رقبایشان بالا گرفته‌اند. اما با این‌که به نظر می‌رسد نشانه‌های واضحی از بحران اختلال کارکرد رسانه‌های رسمی به چشم می‌خورد، هنوز تقریبا هیچ یک از مسئولان و سیاست‌گذاران رسانه‌های کشور برای حل این ماجرا قدمی عملی پیش نگذاشته است.

در هر حال، باید گفت اگر کسی به دنبال راه‌حلی برای رسانه‌های جریان اصلی کشور می‌گردد، باید آن را در آزادی رسانه‌ها پیدا کند. رسانه‌های آزاد یگانه راه‌حل مطمئنی است که هم می‌تواند اعتماد و مخاطبان را به رسانه‌ها باز گرداند و هم آن‌ها را دوباره به نهادهایی تاثیرگذار تبدیل کند. بدیهی است که آزادی در رسانه‌ها، هم به معنای آزادی در تولید و جمع‌آوری کار رسانه‌ای است و هم آزادی در تاسیس رسانه‌ها، ازجمله تاسیس رسانه‌های تلویزیونی تا انحصار موجود در این عرصه را از بین ببرد.