در بیست سال گذشته شاهد گسترش دامنه مطالعات و پژوهشها پیرامون رابطه میان کار و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بودهایم. اگرچه این چرخش به سمت مبحث کار بسیار بارز بوده است، اما دانشپژوهی در این حوزه، معلق در بین رشتهها، رویکردهای روششناختی و مختصات ملی گوناگون، همچنان آشفته و ازهمگسیخته مینماید. در این میان، چارچوبهای مفهومی جدیدی به اشکال گوناگون کار در حوزه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی اطلاق شده است؛ از «کار رایگان» و «کاربازی» (playbour) گرفته تا تمرکز بر کار «شبکهای» و «خلاقه» که البته همگی متوجه اشکال دستمزدی و غیردستمزدی کار اطلاعاتی هستند. آنچه در این بین کمتر مورد توجه واقع شده، یقهآبیها، یقهخاکستریها و کارگرانی هستند که در مقام آنچه مانوئل کاستلز، «نیروی کار عمومی» (generic labour) میخواند، در «مدار بقا» مشغول کارند.