از روز 25 آبان 1398، اینترنت بهمدت ده روز خاموش شد. اینترنت پهنباند زودتر وصل شد اما اینترنت همراه که سهچهارم مشترکان ایرانی را شامل میشد، تا ده روز قطع ماند. بسیاری از کاربران بهحق میگفتند که وقتی اینترنت یک بار قطع شود، ممکن است در موقع مقتضی باز هم تکرار شود. به عبارت دیگر، حالا دیگر غول قطع اینترنت از چراغ بیرون آمده و بهسادگی هم به داخل چراغ بازنمیگردد. اینترنت «فعلا» وصل است و این «فعلا» مثل شمشیر داموکلس بر سر وضعیت ما خواهد ماند.
قطع اینترنت منجر به ایجاد نوعی احساس ناامنی در جامعه ایران شد. در سالهای اخیر اینترنت ابزار اصلی ارتباط بینفردی و جمعی در کشور بوده و در میان تمام طبقات و سنین رواج یافته است. اینترنت در ایران جنبهای اطلاعرسان، هویتساز، برسازنده سبک زندگی و مشارکتجو هم دارد که در بدهبستان با وجه تجاری و نظارتی آن به حیات خود ادامه میدهد. در سالهای اخیر، تلاشهای بسیاری شده که اینترنت ایران هر چه بیشتر تجاری شود. البته در جهان نیز حاصل این روند نوعی اینترنت نظارتی و متجاوز به حریم خصوصی بوده که کاربران را در مقام کارگرانی بیمزد به شرکتها فروخته و اطلاعات آنها را در اختیار دولتها هم گذاشته است. ایران نیز تقریبا از این قاعده مستثنی نیست. اما به نظر میرسد هنوز در ایران، بهعلت مقتضیات و نیازهای جامعه، جنبههای غیرتجاری تاحدودی حفظ شده است. بنابراین وقتی تابوی قطع اینترنت شکسته شد، موجی از نارضایتی به وجود آمد که نزد بخشهایی از طبقه متوسط و دهکهای بالایی جامعه حتی شدیدتر از نارضایتی حاصل از دشواری معیشت و تضعیف اقتصادی به نظر میرسید. قطع اینترنت حتی باعث شد نارضایتی طبقه فرودست و دهکهای پایین جامعه که بخشی از طبقه متوسط خود را از آن دور نگه داشته بود، به این طبقه نیز سرایت کند.
اینترانت داخلی در دوره قطع اینترنت باعث شد شرکتهای ذینفوذ حوزه فناوری ایران تاحدی نفس بکشند، اما سایر شرکتهای غیرمتنفذ و بهاصطلاح فریلنسرهای حوزه دیجیتال ضربههایی جبرانناپذیر خوردند.
تاریخ اجتماعی و ارتباطات ایران نشان داده که مردم تاب زیستن با غولهای چراغ زیادی را داشتهاند و غول قطعی اینترنت هم غولی است در کنار سایر غولها. تکنولوژی نیز بهسرعت در حال پیشرفت است. وب تاریک، بلاکچین، ارتباطات ماهوارهای و سایر مفرها باعث شدهاند که کنترل کامل ارتباطات دیجیتالی دشوار و چهبسا غیرممکن شود. حتی اینترانت داخلی هم از گزند برخی از این ابزارها بری نیست. ارتباطات دیجیتالی بهعلت ابعاد تکنولوژیک پیچیدهای که دارند، بهمراتب سختتر از مطبوعات کنترل میشوند. نمیتوان با همان منطق توقیف یا لغو امتیاز نشریات با اینترنت هم برخورد کرد. تاریخ ارتباطات نشان داده که قدرتهای سیاسی مدام سعی داشتهاند تکنولوژیهای ارتباطی را محدود کنند، اما تقریبا هرگز موفق نشدهاند. تلویزیون ماهوارهای یکی از این نمونههای برجسته است.
البته گاهی ممکن است اصرار بر مسدودکردن ابزارهای ارتباطی بهقدری زیاد باشد که عملا یک رسانه را بیفایده کند. مطبوعات یکی از این موارد است. طی 20 سال گذشته بهقدری نظارت بر مطبوعات زیاد و اعمال محدودیت بر آن وسیع بوده که مخاطبان مطبوعات از دست رفتهاند. بنابراین روزنامهها عملا بیاثر شدهاند. نشانهاش در همین دوران قطع اینترنت مشهود بود: مخاطبان با وجود قطع اینترنت حتی کمتر از قبل، از معدود راههای اطلاعرسانی باقیمانده یعنی روزنامهها و خبرگزاریها و صداوسیما استفاده کردند و متوسل شدند به تلویزیونهای ماهوارهای خارج از کشور.
در مورد اینترنت هم ممکن است تاحدی چنین اتفاقی بیفتد، بدین معنا که احتمال قطع دوباره اینترنت، فیلترینگهای گسترده و انواع دیگر محدودیتها باعث شود ارتباطات نوین ایران آسیب فراوانی ببیند و انرژیهای زیادی در این حوزه هدر رود. مسلما کاربران عادی اینترنت که از آن فقط برای تجارت استفاده نمیکنند، گرفتاریهای زیادی خواهند داشت. اما بیتردید مسیری جدید برای مقاومت و کنش و واکنش کاربران باز خواهد شد. تا این جای کار، فعلا به نظر میرسد دوران تازهای از حیات اینترنت در ایران آغاز شده است.