نه فقط برای روزنامهنگاران که برای هر سنخ و هر صنف و هر جنس خوانندهای، مطالعه نمایشنامههای شکسپیر از اوجب واجبات است. میدانم البته که شکسپیر خواندن اولش کمی سخت مینماید، سختیاش را اما اگر رد کنید آنوقت خود را مواجه با شکوه و عظمتی میبینید که دیگر حاضر نخواهید بود از آن دست بکشید. شکسپیر در آثارش بسیاری از حرفهای اساسی و همهجایی و همهزمانی را درباره انسان و جهان گفته است، چنانکه به قول ویلیام فاکنر چهبسا اگر هنوز زنده بود ناشران نیاز به نویسندگان دیگری نداشتند. پول، هوس، عشق، قدرت، جنگ، جنایت، حسد و… کدامیک از این مضامین شکسپیری امروزه کهنه شدهاند و دیگر جایی میان دغدغههای بشری ندارند؟