مطبوعات و نشریات چاپی در ایران گرفتار بحران مخاطبند. اغراق نیست اگر بگوییم همه رسانههای جریان اصلی در کشور با مشکل ریزش مخاطب مواجه شدهاند. مطبوعات و نشریات و خبرگزاریها و رادیو و تلویزیون در رقابت با رسانههای اجتماعی و پیامرسانها ــ حتی آنهایی که فیلتر شدهاند ـ قافیه را باختهاند و دائماً در حال تجربه شکستهایی بزرگترند. مرجعیت رسانههای حرفهای در میان مخاطبان و افکار عمومی بهحدی تضعیف شده است که برخی صاحبنظران و دستاندرکاران این صنف به فکر نجات رسانهها افتادهاند.
این روزها در بسیاری از محافل رسانهای و در میان نقلقولهای استادان روزنامهنگاری این پیشنهاد ارایه میشود که روزنامهنگاران ایرانی برای نجات رسانهها و بازگشت مخاطبان و افزایش فروش باید بهسراغ روزنامهنگاری تحقیقی بروند. در این شماره بازخورد نمونهای از روزنامهنگاری تحقیقی در کشورهای دارای سنت دیرینه روزنامهنگاری حرفهای تشریح شده است. در این گزارش روشن میشود که منظور از روزنامهنگاری تحقیقی قسمی روزنامهنگاری است که حقایق پشت پرده و فسادها و نادرستیها را برملا میکند و با قدرتهای اقتصادی و سیاسی نهان دستوپنجه نرم میکند. بنابراین، وقتی میگوییم رسانههای ما باید سراغ روزنامهنگاری تحقیقی بروند دقیقاً منظورمان چیست؟
آیا روزنامهنگاری تحقیقی راهحل نجات روزنامهنگاری کشور است؟ بله. آیا روزنامهنگاری تحقیقی در ایران شدنی است؟ خیر. این تناقض حاکی از بحرانِ ــ شاید ــ لاینحل روزنامهنگاری کشور باشد.
روزنامهنگاری تحقیقی چیزی نیست جز مواجهه با قدرت. این قدرت میتواند هم قدرتهای سیاسی عیان و نهان باشد و هم قدرتهای اقتصادی. در اکثر موارد نیز قدرتهای سیاسی و اقتصادی در هم میآمیزند و ترکیب محکمتری میسازند. اگر بخواهیم روزنامهنگاری تحقیقی را با همان کیفیتی داشته باشیم که در دانشکدهها درس میدهند و در کشورهای دارای سنت قوی روزنامهنگاری انجام میشود، باید رسانههای ما مطالبی منتشر کنند که دستکم یک گوشهاش به افراد و نهادهای قدرتمند بربخورد و بهاصطلاح پتۀ آنها را روی آب بیندازد. اما همین روزنامهنگاری عادی و روزمره ما در رسانههای جریان اصلی با موانع و محدودیتها و باید و نبایدهای زیادی مواجه است، و صحبت از تهیه و انتشار گزارشهای تحقیقی، که هر کدام میتواند صدای یک یا چند نهاد و شخصیت صاحب نفوذ و قدرتمند را درآورد و چهبسا رسانه یا روزنامهنگاری را ممنوعالکار کند، اگر نگوییم خوشخیالانه دستکم سادهلوحانه است. اگر درها اینقدر باز بود که روزنامهنگاران ایرانی بتوانند روزنامهنگاری تحقیقی کنند، در کار روزنامهنگاری عادی خود درنمیماندند.
مسئله اصلی روزنامهنگاری در ایران حد و حدودی است که بر آزادی رسانه تحمیل میشود. وضع فعلی روزنامهنگاری در ایران ــ و بهخصوص وضع کنونی در مطبوعات ــ ماحصل بحران آزادی رسانه است. دلیل اصلی ازدسترفتن مخاطبان رسانهها چیزی نیست جز محدودیتهایی که بر روزنامهنگاری جریان اصلی اعمال میشود. چون مخاطبان نمیتوانند نیاز خود را با رسانههای کنونی برطرف کنند، بهسراغ رسانههای جایگزین همچون تلویزیونهای ماهوارهای و پیامرسانها و رسانههای اجتماعی میروند و عطش خبری و تحلیلی خود را آنجا برطرف میکنند.
بیشک روزنامهنگاری تحقیقی نقطه کمال روزنامهنگاری است. ولی فعلاً راهحل نجات رسانههای رسمی کشور ما نیست، در واقع نمیتواند باشد. نمیتوان برای بالارفتن از کوه از قله شروع کرد. اگر محدودیتهای رسانههای رسمی برداشته شد، و آنها توانستند در کارهای معمول بهتدریج اعتماد مخاطب را دوباره بهدست آورند، تازه مدتها بعد از آن خواهند توانست به تجربهای از روزنامهنگاری تحقیقی برسند. فعلاً تا به آن نقطه برسیم، بهتر است تجربههای دیگران را بخوانیم و بیاموزیم و ایده روزنامهنگاری تحقیقی را در ذهن نگه داریم.