اغراق نیست اگر بگویم مهمترین گرفتاری آینده کره زمین کمبود آب خواهد بود. اگر همه فجایعی که بشر تابهحال بر سر کره زمین آورده شما را نگران و ناامید کرده است، بدانید هنوز یکی از مهمترینشان رخ نشان نداده است: قحطی آب و بالاآمدن سطح آب اقیانوسها. جیمز گراهام بالارد، نویسنده انگلیسی داستانهای علمیتخیلی، در سال 1964 داستانی نوشت تحت عنوان جهان در حال سوختن که یک سال بعد آن را بسط داد و با نام خشکسالی منتشر کرد. رمان خشکسالی عکس آخرالزمان زیستمحیطیای بود که او در سال 1962 در رمان جهان غرقشده تصویر کرده بود. بالارد در جهان غرقشده، شهر لندن را در سال 2145 میلادی به تصویر میکشد که گرمایش زمین شدت گرفته و آبوهوای لندن استوایی شده است. آب دریاها بالا آمده است و بسیاری از نقاط کره زمین غیرقابل سکونت شدهاند. داستان از زاویه نگاه گروهی از محققان زیستشناس روایت میشود که بهدنبال راهی برای نجات بشرند. اما داستان خشکسالی درست عکس این ماجراست؛ آب رودخانهها خشک شده و ماههاست که باران نباریده است. مردم رفتهرفته به ساحل دریا هجوم میآورند تا به آب برسند و آن را تقطیر کنند. اما در ساحل هم خبری نیست.
بالارد در سال 1930 در شانگهای متولد شد. پدرش شیمیدان یک کارخانه نساجی در منچستر بود و بههمراه همسرش برای مأموریت به چین رفته بودند. بالارد در آنجا به یک مدرسه مذهبی رفت. شاهد درگیریهای ژاپن و چین در جنگ جهانی دوم بود که این وقایع را تاحدی در رمان امپراتوری خورشید، که نوعی زندگینامه خودنوشت بالارد هم محسوب میشود، شرح داده است. او طی این دوران در کمپهای مختلف زندگی کرد و این سالها چنان تأثیری بر او گذاشت که انعکاس آن را در فضاهای آخرالزمانی و خشونت داستانهایی که نوشته است میتوان دید. بعد از جنگ جهانی دوم، پدر در چین ماند و بالارد و مادر و خواهرش به بریتانیا برگشتند. پنج سال بعد، او را نزد پدربزرگش تنها گذاشتند و مادر و خواهر به چین برگشتند. بالارد به دانشگاه کمبریج رفت تا روانپزشکی بخواند. او از همان دوران شروع کرده بود به داستاننویسی و میخواست در کنار روانپزشکی نویسندگی هم بکند. اما پس از مدتی دید نمیتواند هر دو کار را با هم انجام دهد و بنابراین کمبریج را ترک کرد و در دانشگاه لندن در رشته ادبیات انگلیسی اسم نوشت. در این زمان در یک شرکت تبلیغاتی مشغول به کار شد.