سرمقاله شماره 17

شکاف دیجیتال در آموزش آنلاین

تصویرسازی: اکسیوس

شیوع ویروس کرونا یک سالی است که زندگی عادی مردم را در اکثر کشورهای جهان، از جمله ایران، مختل کرده است. اختلال در زندگی روزمره باعث شد امور معمول زندگی، از خرید گرفته تا کار و تفریح، به‌نحوی چشم‌گیر تغییر کنند. آموزش نیز از مهم‌ترین فعالیت‌های روزمره‌ای بود که به شکل‌هایی جدید عرضه شد. در آغاز همه‌گیری ویروس کرونا، هفته‌ها تعطیلی مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها و در خانه ماندن چه‌بسا هیجان‌انگیز و جذاب می‌نمود اما خبر ماندگاری دست‌کم یک‌ساله ویروس همه را به تکاپو انداخت که تکلیف محصلان و آموزگاران چه می‌شود. این بود که ایده آموزش آنلاین به بوته آزمایش گذاشته شد، هرچند پدیده‌ای به‌کل نوظهور نبود و از سال‌ها قبل، خاصه در کشورهای غربی، مراحل آزمون و خطای آن سپری شده بود. سرانجام محصلان در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها آنلاین شدند. در ایران نیز با سازوکارهایی نظیر سامانه «شاد» و شبکه‌های ارتباطی دانشگاه‌ها بساط آموزش آنلاین پهن شد و هنوز نیز برپاست و از قرار معلوم این قصه سر دراز دارد.

پرونده اصلی بازخورد هفدهم درباره «آموزش آنلاین» است. سعی کرده‌ایم در این شماره با نگاهی انتقادی به ارزیابی آموزش آنلاین و از راه دور بپردازیم. ذکر این مهم خالی از لطف نیست که نگاه بازخورد به فناوری، از اولین شماره تا امروز، نه بدبینانه بوده است نه خوشبینانه. از این‌رو، بر این باوریم که در برابر دوقطبیِ رویکرد بدبینانه و خوشبینانه به فناوری باید از بدیلی جدید سخن گفت: دخالت مستقیم ارزش‌هـای دموکراتيك در فرایند طراحی فناوری، و نیز تغييـر ارزش‌هـای دخيل در آن از طریق مشاركت عمومی. ناگفته پیداست که اگر فناوری در خدمت رفاه و سلامت و آسایش بشر نباشد و فقط در مسیر تجاری‌سازی و سودآوری محض حرکت کند و به کار نظارت و سرکوب بیاید، پدیده‌ای است اهریمنی. در پرونده «آموزش آنلاین» نیز با همین رویکرد سراغ فناوری‌های نوین آموزشی رفته‌ایم و سعی کرده‌ایم، از منظری انتقادی، با ترجمه و تهیه گزارش‌هایی دست‌اول، تصویری دقیق و حتی‌الامکان منصفانه از آموزش در عصر دیجیتال ارایه دهیم.

در این شماره نشان می‌دهیم که سروکله پدیده «آموزش از راه دور» و «آموزش آنلاین» با عالم‌گیری ویروس کرونا پیدا نشد و سابقه آن به دهه‌ها قبل بازمی‌گردد. از سوی دیگر، به‌نظر می‌رسد با رفتن ویروس کرونا نیز بساط «آموزش آنلاین» جمع نخواهد شد. می‌توان گفت، این عالم‌گیری فقط حرکت به‌سوی آموزش آنلاین را تسریع کرد. آموزش آنلاین در دهه‌های آینده به‌علت گستردگی روز‌افزون فناوری‌های ارتباطات و سهولت دسترسی به منابع و امکانات آموزشی از راه اینترنت و شبکه‌های رایانه‌ای، گسترش بسیار بیشتری خواهد یافت. گرچه به‌ظاهر این تجربه امکان دسترسی افراد را به امکانات آموزشی در مناطق دور از مراکز شهری بیشتر خواهد کرد، لیکن نمی‌توان بر تبعات منفی آن چشم پوشید. از جمله اینکه بسیار محتمل است آموزش عمیق سنتی که در قالب ارتباط چهره‌به‌چهره و تماس با آموزگاران صورت می‌گرفت به تعدادی اندک از محصلان تقلیل یابد و مابقی فقط بتوانند از درس‌های ضبط‌شده استفاده کنند.

اما در کشورهایی نظیر ایران دامنه مشکلات آموزش آنلاین به‌مراتب گسترده‌‌تر است. نبود زیرساخت‌های فنی و نرم‌افزاری آموزش آنلاین، نبود دسترسی سریع و صحیح همه مردم به اینترنت باکیفیت، و همچنین نبود زیرساخت‌‌های اجتماعی، از جمله مشکلات عمده آموزش آنلاین در کشور ماست. وانگهی، آموزش آنلاین نیاز به معلمان و مدرسانی دارد که در این کار مهارت داشته باشند و علاوه بر شیوه‌های سنتی آموزشی قادر به تدریس با فناوری‌های نوین آموزش هم باشند. ‌علاوه بر این، زیرساخت‌های فنی نظیر ابزارهای سخت‌افزاری آموزشی و خطوط شبکه ارتباطی نظیر اینترنت پرسرعت هم باید، اگر نه رایگان دست‌کم با هزینه اندک، در اختیار دانش‌آموزان و دانشجویان و مدرسان قرار بگیرد. اما در حدود یک سالی که از تجربه «آموزش آنلاین» در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ایران می‌گذرد، وجود و حتی شدت این مشکلات تصدیق شده است: محصلان و آموزگاران از سرعت و قیمت اینترنت شکایت دارند، تعداد چشمگیری از دانش‌آموزان روستایی در بالای تپه‌ها و نقاط مرتفع در کلاس‌های آنلاین شرکت می‌کنند، بسیاری از خانواده‌های کم‌درآمد قادر به تهیه رایانه و لپ‌تاپ و تبلت و گوشی همراه مناسب برای تحصیل فرزندان‌شان نیستند، تعداد قابل‌توجهی از معلمان ناچار به تدریس با ابزارهای ارتباطی شخصی خودشان هستند، و قس‌علیهذا.

طبیعی است در چنین شرایطی کیفیت آموزش آنلاین در قیاس با آموزش حضوری بسیار پایین باشد. علاوه بر این، شواهد گویاست که آموزش آنلاین در امتداد نوعی تجاری‌سازی آموزش پیش می‌رود که از چند دهه قبل آغاز شده است. اغراق نیست اگر بگوییم اکنون شاهد نوعی شکاف دیجیتال بین طبقات مختلف جامعه هستیم: بخت تحصیل از راه دور اقشار مرفه و متوسط به بالای جامعه به‌مراتب بیش از تحصیل اقشار کم‌درآمد است. بی‌شک شکاف دیجیتال در تحصیلات آنلاین، عوارض خود را در آینده نشان خواهد داد و چه‌بسا عواقب آن تا چند نسل ادامه یابد. بنابراین اگر از آموزش آنلاین صحبت و دفاع می‌شود، باید تلاش شود تا جای ممکن عوارض منفی آن را، اعم از اقتصادی و اجتماعی، کاهش داد، مدرسان و محصلان را برای استفاده از فناوری جدید آموزش داد و زیرساخت‌های فناوری آموزشی را نیز توسعه داد و امکان دسترسی راحت و رایگان یا دست‌کم ارزان آن را برای عموم محصلان و آموزگاران فراهم کرد.